آدینه خونین، سند جاوادانگی ملّت پاکزاد
هفدهمین روز از شهریور ماه
سال پر حادثهی ۱۳۵۷ در تاریخ مبارزات ملّت ایران، نام « جمعهٔ سیاه» را در شناسنامهی خود برگزید. فاجعهی خونبار کشتار ۱۷ شهریور، رویدادی در جریان ناآرامیهای آخرین سال حکومت پهلوی بود که در نهایت به وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایران انجامید. در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ه.ش.، تظاهرات مخالفین و انقلابیون در محلات جنوبی تهران، خیابان ژاله پیشین (خیابان مجاهدین اسلام کنونی) و میدان ژاله (میدان شهدا کنونی)، منجر به سرکوب خونین تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی شد.
در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت محمدرضا شاه شد. راهپیمایی ۱۳ شهریور از قیطریه آغاز گردید و تا ساعت شش و سی دقیقه بعدازظهر در میدان شهیاد تهران (میدان آزادی امروزی) به پایان رسید. گزارش ساواک تعداد شرکتکنندگان را شصت هزار نفر از «قشر مذهبی» و سرمقاله روزنامه اطلاعات در روز چهاردهم شهریور، معترضان را سه میلیون نفر در سراسر کشور نشان داد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور رخ داد. هیأت دولت در پانزدهمین روز از شهریور با صدور بیانیهای شدیداللحن برگزاری هرگونه تجمع را ممنوع اعلام نمود. این بیانیه، که مفهوم اجبار حکومت نظامی را نداشت، از سوی مخالفان جدی گرفته نشد.
مأموران گارد، شهربانی و ساواک از نخستین ساعات بامداد روز شانزدهم در میدانهای مختلف و نقاط حساس شهر مستقر شدند. بنابر گزارش ساواک، ۹۵ درصد مغازههای خیابانها و بازار تهران ،شمیران و شهر ری تعطیل شدند. تظاهرات ۱۶ شهریور در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگترین گردهمایی انجامگرفته در ایران تا آن هنگام بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی مانند «مرگ بر سلطنت پهلوی» سر میدادند و برای نخستین بار نیز خواستار تشکیل حکومت جمهوری شدند. همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگرمانند کرج، قم، تبریز، کازرون، اصفهان، مشهد، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و شیراز حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به غلامعلی اویسی، که در جریان تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود، سپرد و فرمان بازداشت برخی اشخاص محرک این رخدادها را صادر کرد.
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار سلسلهی پهلوی ایران دانسته شده است زیرا تعداد بالای کشتههای آن هر گونه امید دستیابی به مصالحه میان انقلابیون و سلطنتطلبان را از میان برد. رویدادهای تلخ این روز درعمل امکان ثمردهی اصلاحات تدریجی، آرام و آزادیخواهانه را غیرممکن نمود. 13، 15 و 16 شهریور ماه را میتوان عقبهی شعلههای آتش درگیریهای حادثهی 17 شهریور ماه دانست.
این روز و این رویداد در میان رویدادهای سال آخر حکومت پهلوی، اهمیت بسیاری داشت. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و راه هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم مسدود گردید. احساسات مردمی نسبت به ضدیت با شاه، بیش از پیش تحریک شد و موقعیت میانهروهایی که به دنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنتطلبان بودند، تضعیف شد؛ به گونهای که مردم به دو گروه «انقلابی بنیادی» یا «ضدانقلاب نظامی» تقسیم شدند. مشاور امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی، دربارهٔ این رویداد چنین گفته است: " رویداد میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این رویداد، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود " .
گردآوری: بیگلری
منابع:
گزارش