شهریار، شاعرآذری زبان سرزمین پارسها
یست و هفتم شهریور، مقارن با
سالروز درگذشت شهریار، «روز ملی شعر و ادب فارسی» نام گرفته است. سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» در تبریز به شغل وکالت مشغول بود. شهریار دوران کودکی را -به علت شیوع بیماری در شهر- در روستاهای قایش قورشاق و خشگناب بستانآباد گذراند. پس از پایان دورهی تحصیلی سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز راهی تهران شد و دروس مدرسه دارالفنون را تا سه سال و سپس در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. وی حدود شش ماه پیش از اخذ مدرک دکتری، درپی تجربهی عشقی نافرجام و تحمل فشارهای روحی، پزشکی را رها نمود و پس از آن در چندین شغل دولتی فعالیت کرد. شهریار بعد از سالها در بازگشت به زادگاه خود با یکی از بستگان بهنام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند بود .
شهریار به تمامی هنرها، به ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی علاقه داشت و با خطی تحسین برانگیز به کتابت قرآن کریم پرداخت. وی از دوران کودکی علاقهی خاصی به شعر و ادب فارسی داشت و در سن چهار سالگی اولین شعر خود را به زبان ترکی آذربایجانی سرود. اشعار شهریار، که مخاطبشان ضمیر و نگاه بشریت است، بستر مناسبی برای ظهور اندیشهها، اندرزهای آموزنده و رهنمودهای اخلاقی منتخب وی بود و این نکات را در قالبهای شعری مختلف مثل قطعه، رباعی و دوبیتیها جای میداد.
شهریار ضمن به کارگیری آرایههای ادبی و زبان تخصصی شعر، با تلفیق استادانهی زبان محاوره و کلام شاعرانه به خلق و روایتگری معانی عمیق مذهبی، معنوی، عرفانی و اخلاقی پرداخته است. لحن لطیف، ساده و بیآلایش در کنار فصاحت و گیرایی کلام را میتوان از دیگر خصوصیات بارز شعر شهریار برشمرد. این شاعر نوگرا، همراه با کاربرد مفاهیم جدید، بهرهمندی از اصطلاحات عامیانه را نیز از شعرش دریغ نکرده است و بیتردید شعر شهریار، رجزخوان خوش الحانی برای به تصویر درآوردن چیرهدستی او در کاربرد انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- میباشد.
هر یک از شعرهای شهریار، در حقیقت، پردهای از سوز و سازها و افت و خیزهای زندگی به ویژه روزگار جوانی اوست. شور و شعور نهفته در شعر شهریار، سرشت خواننده را به ناگاه منقلب میکند و او را وا میدارد به دفتر روزگار حسرت خود، به ناپایداری روزگار، آرزوهای محال، فرصتهای از دسترفته سری زده و بر ایّام بیبازگشت گذشته اشکی از جنس «ای کاش» بریزد.
فرازو نشیبهای زندگی استاد نشان از روح حساس و لطیفش دارد؛ از اینروست که شعرش به صورت واگویهای از غم و گلایههای انسانیت جلوهگر شده است. نگاه عاشق و نکتهسنج، عشق و معرفت به اهل بیت را در قلب شهریار تا بدانجا ماندگار کرد که اشعارش از رایحهی این شیفتگی و مودّت سهمی به خود اختصاص داده است. شهریار در سوز معصومیت و مظلومیت عطشان کربلا، امام حسین(ع) به زیباترین صورت سخن گفته است:
ازحریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بیحرمتیها کیروا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
اشک خونین گوبیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزائی بی ریا داردحسین
استاد دیار شعرایران، در سال 1330 یکی ازمشهور و مهمترین سرودههای آذری خود را در منظومهای به نام «حیدربابایه سلام» ( به فارسی یعنی سلام به حیدر بابا ) سرود. شاعر در این اثر از اصالت و زیباییهای روستا سخن گفته است. این منظومهی گرانقدر که در زمرهی اشعار مدرن محسوب میشود به بیش از هشتاد زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
سرانجام روح مملو از احساس مهر و عشق شهریار در بامداد 27 شهریور 1367، به سوی محضر پروردگار به پرواز درآمد و بنابر وصیت وی، جسم رنج کشیده از نامهربانیها،در مقبرة الشعرای تبریز آرمید.
گردآوری: بیگلری
منابع:
گزارش