کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را در تلاطم طوفان زندگی رها نکنیم(بخش1)
کودکان آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند. کودکی (و نوجوانی) دوران حساس از زندگی فرد است که فرد باید در آن دوران به شناخت و کشف استعدادهای خود برسد تا بتواند برای آینده خود تصمیم خوبی بگیرد. فرزندان، در خانواده اجتماعی شدن را یاد میگیرند. اعضای خانواده برای اولین بار در خانواده هنجارهای جامعه را میآموزند، منشاء بسیاری از رفتارهای افراد به خانواده بر میگردد.. دراین دوران نیاز به پشتیبان و سرپرست یک نیاز اساسی است که خانواده مهم ترین و بهترین گزینه است. به هر دلیلی شخصیت اولیه کودکانی که خانوادهای ندارند یا تحت سرپرستی خانواده قرار نمیگیرد، به درستی شکل نمیگیرد. در چنین کودکانی خلاءهایی بوجود میآید که تبعات آن در آینده دیده خواهد شد. بدیهی است فرزندانی که در محیط خالی از عشق و با دلبستگی خانوادگی کمتر تربیت و بزرگ میشوند در معرض بحرانهای عاطفی و روحی فراوانی قرار خواهند گرفت. امروزه کودکان و نوجوانان بسیاری به علت مشکلاتی نظیر فقر مالی، بهداشت روانی و مشکلات فرهنگی و غیره کانون گرم خانواده را از دست میدهند و با مشکل بیسرپرستی یا بدسرپرستی و آسیبهای ناشی از آن دست و پنجه نرم میکنند. بی سرپرست به افرادی اطلاق میشود که بنا به دلایلی هردو والد خود را از دست دادهاند یا اینکه والدین، آنها را رها کردهاند؛ و بدسرپرست به کسانی گفته میشود که به علل گوناگون از حمایت، مراقبت و نگهداری موثر توسط خانواده محروم بوده و مورد غفلت (جسمی یا روانی و هردو) خانواده قرار میگیرند.
ادامه دارد ...
پژوهشگر و مؤلف: اعظم بیگلری
گزارش